پست ثابت

سلام به وبلاگ ما خوش امدید.............

امیدواریم ساعات خوشی را دروب سپری کنید..........

منتظر دیدگاه ارزشمند شما هستیم....

لطفا انتقادات ونظرات خود را با ما در میان بگذارید........

امروزه دشمنان اسلام و ایران هر کاری انجام میدهند تا ما

اعتقادات و ایمانمان را رها کرده و تحت سلطه انان دراییم

و هم فکر و همراه انان باشیم..اما انان میدانند که این ارزویی

محال است اما باز در صدد فروپاشی نظام اسلام هستندو

باید بدانند ما دست از ارمانهای خود بر نخواهیم داشت...

بسيج سياسى است، اما سياست‌زده نيست،

سياسى‌كار نيست، جناحى نيست؛ بسيج مجاهد است، اما بى‌انضباط نيست،

افراطى نيست؛ بسيج عميقاً متدين و متعبد است، اما متحجر نيست، خرافى نيست؛

بسيج بابصيرت است، اما ازخودراضى نيست؛

بسيج اهل جذب است - گفته‌ايم جذب حداكثرى - اما اهل تسامح در اصول نيست؛

بسيج غيور است، پاسدار خطوط فاصل است؛ بسيج طرفدار علم است، اما علم‌زده نيست؛

بسيج متخلق به اخلاق اسلامى است، اما رياكار نيست؛

بسيج در كار آبادكردن دنياست، اما خود اهل دنيا نيست.


مدیریت وبلاگ

22بهمن ماه.راهپیمایی نشان عظمت ولایت ماست

 

فرا رسیدن سالروز پیروزی انقلاب شکوهمند

 اسلامی ایران بر تمام فجر افرینان انقلاب

مبارک.

۲۲بهمن ماه روزی است که به پاس جان فشانی های بسیاری از

مردم ایران، انقلاب شکوهمندایران اسلامی بر صفحه تاریخ ثبت شد

انقلابی که تا به حال هیچ قوم وملتی بر خود ندیده است

انقلابی که بعداز ۳۵سال هنوز پابرجاست وهر روز پربارتراز دیروز پا به

 عرصه میدان میگذاردتا دشمنان همیشه شکست خورده ایران اسلامی

بدانند ما از ارمان های والای خود دست بر نخواهیم داشت .

حضور ما در راهپیمایی ۲۲بهمن نشان از عظمت ملت ایران و نشان دادن

 قدرت هر فرد ایرانی به دشمنانی است که تلاش میکنند ما را از میدان

جهاد بدر کنند.وحکومت طاغوتی خود را بر ما تحمیل کنند

اما ما با حضور خودمان در راهپیمایی به انان ثابت خواهیم کردکه ما تا زنده

هستیم همچنان مشتمان بر صورت استکبار شماست و هر قدم که در

میدان برمیداریم گامی به سوی نابودی و زیر پا گذاشتن افکار و حکومت 

بی پایه واساس  شماست.

وعده ما ۲۲بهمن ماه

 


 

پوشیدگی عقب افتادگی نیست.به روز بودن است


برهنه ات میکنند تا بهترشکسته شوی...
نترس گردوی کوچک!
آنچه سیاه میشود
روی تو نیست!
دستان آنهاست...


افسران - برهنه ات میکنند!!!

ایا میدانید کدام شهید تیربارچی های عراقی را شفاعت کرد

دفاع مقدس,جنگ تحمیلی,تیربارچی

شهیدی که تیربارچی عراقی را شفاعت کرد

زد رو داشبرد ماشین، نگه دار. برق از چشمانم پرید. زدم رو ترمز. پرید پایین رفت بین نی زارها. ۲۰ دقیقه گذشت. وقتی برگشت، لبخندی روی لب داشت و پرنده ای در دست. با تعجب پرسیدم:«این چیه آقای چمران؟!»

بچه های محله «من و تو» روایت ساده ای است از آنان که صد سال را در یک چشم به هم زدن رفتند و آسمانی شدند. آنانی که خیلی دور نیستند.

خاطراتی که ارائه می شود حاصل روایت عزیزانی است که در جمع طلاب مدرسه علمیه معصومیه سلام الله علیها قم حضور می یافتند و با خاطرات دلنشین شان عطرافشانی می کردند؛ این خاطرات حالا توسط نشرمعارف به چاپ رسیده است. تعدادی از این خاطرات زیبا را در ادامه می خوانید.

بچه های محله من و تو همان هایی که اینجا و آنجا در مدرسه و بازار و مسجد و نمازجمعه می بینی، با همان سادگی و صفایی که در دعای توسل اشک می ریزند تکبیرگویان به قلب سپاه دشمن می زنند و مکر شیاطین را یکسره بر باد می دهند. (شهید سید مرتضی آوینی)

- « و من الناس من یشتری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رئوف بالعباد.»
و از مردم کسی است که جان خود را برای طلب خشنودی خداوند می فروشد، و خدا به (این) بندگان مهربان است.

- « مهاجر مهاجر... مهاجر ۱»
- « مهاجر ۱ بگوشم...»

دیده بان بود. ساعت ۱۱:۳۰ شب آمده بود روی خط. گرای نقطه ای را داد و گفت: «هرچقدر آتش دارید بریزید، بدون ملاحظه.» چشمانم گرد شد. گرای خودش بود. با تعجب پرسیدم: «اخوی! مطمئنی که اشتباه نمی کنی؟ این که گرای خودته!» گفت:«کماندوهای ویژه عراق جرات کردند آمدند جلو. اگر همین الان هرچه آتش دارید نریزید، تا صبح همه را قتل عام می کنند.»

اشکم درآمده بود. گفتم:«وصیتی نداری؟» گفت:«همسرم شش ماهه باردار است. بگویید اگر من شهید شدم به یاد حضرت زینب سلام الله علیها صبر کند. فرزندمان هم اگر پسر شد، اسمش را بگذارد حسین و اگر دختر زهرا.»

صدها گلوله و خمپاره آن شب علی را مهاجر کرد و اثری از جنازه اش نماند.

سال ۷۵ بود و جنازه علی بعد از ۱۰ سال آمده بود. داشتم در جمع خانواده شهدا خاطره علی را می گفتم که دختری ۱۰ ساله به سمتم دوید...«عمو،عمو... من دخترش «زهرا» هستم.»

- امیرالمومنین علی علیه السلام: شما اگر کشته نشوید می میرید. سوگند به آنکه جان علی در دست اوست، فرود آمدن هزار ضربت شمشیر بر سر آسان تر است از مردن در بستر.

پشت در اتاق صف کشیده بودند. پیرمردها یک طرف، جوان ها هم طرف دیگر. صدا به صدا نمی رسید. مسئول ثبت نام گیج شده بود. پیرمردها می گفتند: «شما جوانید، هزار و یک آرزو دارید...» جوان ها می گفتند:«شما زن و بچه دارید...» ظرفیت محدود بود. فرمانده گفته بود: « اگر شب تو عملیات به میدان مین خوردیم، تا قبل از اینکه آفتاب بزند باید معبر باز شده باشد.»

قرار شده بود کسانی که داوطلب رفتن بر روی میدان مین هستند ثبت نام کنند.

- رسول خدا صلی الله علیه آله و سلم: «عود قلوبکم الرقهریال و اکثروا من التفکر و البکاء من خشیه الله»
دل های خود را به رقت عادت دهید و زیاد بیندیشید و از خوف خدا بسیار بگریید.

زد رو داشبرد ماشین، نگه دار. برق از چشمانم پرید. زدم رو ترمز. پرید پایین رفت بین نی زارها. ۲۰ دقیقه گذشت. وقتی برگشت، لبخندی روی لب داشت و پرنده ای در دست. با تعجب پرسیدم:«این چیه آقای چمران؟!» گفت:«هنگام حرکت این پرنده به ماشین خورد. پایش شکسته.» با نی ها آتلی کوچک درست کرد و با نخی که از پیراهنش کند آن را به پای پرنده بست.

- رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم: ثلاثه یشفعون الی الله عزوجل؛ فیشفعون الانبیاء ثم العلماء ثم الشهدا»
سه گروه نزد خدا شفاعت می کند و شفاعتشان پذیرفته می شود؛ (ابتدا) انبیا سپس عالمان و بعد شهیدان.

شب ها برای نماز شب مجبور بود یخ روی آب را بشکند. در قنوت هایش دعای کمیل می خواند. یک بار گفت:«بچه ها، می دانید من اگر شهید بشوم اول چه کسی را شفاعت می کنم؟» هر کس چیزی گفت... پدر، مادر، دوستان، جانبازان... سرش را تکان داد و گفت:«نه، من اول همین عراقی را که با تیربار دارد ما را می زند شفاعت می کنم... اینها مستضعفند... ما برای آزادی این ها داریم می جنگیم.»

منبع:(خبرگزاری دانشجو)

به پاس شهدایی که جان دادند تا ما جان بگیریم

پایشان را دادند تا ما قدم برداریم.

سر دادند تا ما سربلند باشیم

خواننده پاپ که جلوی امام قران خواند

بهمن ۱۳۵۷ مراسم استقبال از امام خمینی با حضور هزاران نفر از مردم سراسر ایران در بهشت زهرا و در کنار مزار شهدای انقلاب اسلامی برگزار شد. مراسمی که یکی از خوانندگان پاپ و معروف این روزها در مقابل حضرت امام قرآن خواند.

محمد مهدی واعظی اصفهانی معروف به محمد اصفهانی همان کسی است که در مراسم استقبال از حضرت امام خمینی(ره) در بهشت زهرا به تلاوت قرآن پرداخت.

در این مراسم آیات قرآن کریم توسط محمد اصفهانی تلاوت شد، این خواننده در آن زمان نوجوان بود و انتخاب او برای این امر توسط حمید شاهنگیان انجام شده بود.

زهرا شجاعی، رییس سابق سازمان مشارکت زنان در این باره نوشته است: «روزی که قرار بود امام وارد ایران شود، دوازدهم بهمن، کمیته‌ای برای استقبال اولیه از ایشان در فرودگاه شکل گرفت.»

کمیته، نمایندگانی از اقشار مختلف مردم را برای حضور در سالن فرودگاه انتخاب کرد. از میان دانشجویان نیز ۱۵۰ نفر انتخاب شدند؛ از هر دانشکده‌ای یک خانم و یک آقا انتخاب می‌شد.

در ابتدا قرآن توسط  محمد اصفهانی واعظی که آن موقع نوجوان بود، قرائت شد و بعد پیام دانشجویان اجرا شد. آنگاه سرود «خمینی ای امام» را دانشجویان و دانش‌آموزان اجرا کردند.

 

 منبع.ایسنا

باز هم سبد کالا....

خدا به دادمان برسدبا این مذاکرات..............

یادم میایدزمان تصویب یارانه میگفتند فلانی دارد گدا پروری میکند.

لابد الان رشد کرده ایم داریم استقلال پروری میکنیم!!!!!!!!!!!!!!

حداقل ان زمان هرچه بود در حساب بانکی خلاصه میشد

و پای ابرو در میان نبود

نه مثل امروز که برای یک گونی به حساب خودشان برنج

صف های 5کیلومتری میبندندو کارشان به ناکجا اباد میکشد...

ان زمان هرچه بود کسی مثل وندی شرمن به خودش جرات

نمیداد وتریبون راه نمی انداخت تاگزافه گویی کند...

این جماعت اگر حواسشان را جمع نکنند به همین زودی هاست

که وندی شرمن بگوید ایرانی ها پول تو جیبی شان را

هم از من میگیرند


افسران - قابل تووجه با سوادها...


ودیگر هیچ.......................................


افسران - سبد کالا


زندگی شهید اندرزگو وشباهت عجیبش با امام علی(ع)


 

شهید اندرز گو با چهره های مختلف

1x1.trans زندگینامه شهید سیدعلی اندرزگو


شهید سید علی اندرزگو یکی از از مبارزان مسلح مخالف حکومت پهلوی در خلال سال‌های ۱۳۴۲ - ۱۳۵۷ و عضو هیئت های موتلفه اسلامی بود که با گروه‌های مختلفی ارتباط داشت. وی از پرکارترین فعالان ضدرژیم شناخته می‌شود.

شهید اندرز گو به ثمره تلاشهای فراوانی که در راه انقلاب انجام داده است.شهیدی بزرگ وشناخته شده برای تمام مردم ایران و جهان اسلام است.

سید علی اندرزگو چریک سرخی که هر سپیده را با وضو از اقیانوس عظیم قرآن و نهج البلاغه آغاز می کرد و سرود صبح گاهش زیارت عاشورا بود . زین رو مجاهدی شد که نامش لرزه بر اندام شغالان امنیتی طاغوت می انداخت و تمامی آن دستگاه جهنمی را هراسان و ترسان به دنبال خویش می کشانید

و اما سخنانی که از زبان همسر شهید اندرزگودر توصیف ایشان گفته شد

شهید اندرزگو شباهت های زیادی به حضرت علی (ع)داشت.

1-او همچون حضرت نامش علی بود

2- در13رجب دیده به جهان گشود

3- در 19 رمضان دیده از دنیا فرو بست

4-زندگی مشترک شهید با همسرش همچون حضرت 9سال به طول انجامید

5-ایشان همچون امام علی(ع)  باوجود فعالیت های زیاد وسخت که در

روز انجام میدادشبها علی وار گونه در کوچه های مشهد میگذشت و

یتیمان را طعام میداند

وخصوصیات بسیار دیگری که از امام الگوبرداری میکردند.

از سخنان بارز شهید درباره رژیم پهلوی:

مطمئن باش یا بادستان خودم یا با خون خودم شاه را به درک واصل خواهم کرد

یکی از ویژگی های بارز شهید جمع الازداد بودن است .

ایشان تمام انچه را که نمیشد یکجا باهم جمع کرد را دارا بودند .

ویژگی های بسیاری را که سخت است در کنار هم داشته باشی را دارا بود.

ساواک انقدر از شهید اندرزگو ترس و واهمه داشت که هر سایه ای را

که گمان میکردندبه شهید ارتباط داشته باشد را با تیر میزدند.

شهیداندرزگو درباره ترس ساواک وپهلوی ازخودش به همسرش میگوید:

شاه الان سر سفره مرغ نشسته است اما از ترس من حتی جرات

نمیکندچنگالش را به سمت مرغ دراز کند در حالی که من وتو داریم

با ارامش استمبلی میخوریم.

او از خاطرات شهید میگوید که روزی با لب خندان به خانه امد .از او پرسیدم

چه شده ،شهیدمیگویندکه رفتم ازتلفن عمومی به رئیس ساواک

زنگ زدم و گفتم برو به پهلوی بگو تو دو تا فرزند داری ومن چهارتا.

من همینطوری هم بر تو پیروزم

اما انچه که تناقض حرفهای همسر شهید را با فیلمی که در مورد ایشان

ساخته اند را نشان میداد مسلح نبودن شهید اندرزگو هنگام شهادتشان

است.به گفته همسر شهید اندرزگو ایشان به فرمان مستقیم امام

سلاح را کنار گذاشته بودند ودیگر از سلاح استفاده نمیکردند.

به گفته های همسر شهید او شب قبل از شهادت هوابش نمیبرد ،

بلند شد غسلی کرد ونماز خواندوبعدهم تک تک بچه هارا بوسید

وهنگام خداحافظی به من گفتند که شاید دیگر برنگردم ،ساواک جای خانه

را پیداکرده ممکن است به اینجا بیایید .اما با وجود اسلحه های زیادی که

در خانه بود مرا قسم داد که دست به اسلحه نزنم ،میگفت انها شیطان

صفتند و ممکن است بچه را را بکشند و گردن تو بیاندازند.

پس به هیچ اسلحه ای دست نزن،ومن هم قبول کردم.

زندگی شهید وهمسرش در این 9سال در سخت ترین شرایط سپری شد

تا با این جان فشانی ها زندگی راحت امروز ما فراهم شود.

تا جایی که همسرشهید اشاره میکند که با دو پسر کوچک خود که 2و5

سال سن داشتند و با وجود فرزندهفت ماهه ای که در شکم داشتند

مدتی رادر پیاده روهای خواجه ربی به سختی زندگی کرده اند تا شهید

اندرزگوبتواندبه هدف والای خود وامام خمینی دست یابد.

و رژیم فاسد پهلوی رااز میان بردارد.

اورا مرد هزار چهره خطاب میکردند چون دائما در حال فرار از دست

ساواک بود ومجبور بود تغییر چهره بدهد.

او همچون چهره اش نام های زیادی هم داشتند که پهلوی از ان ها هراس داشت.

از وی به عنوان چریک تنهای انقلاب یاد می‌شود

نام معروف و مستعار او که ماموران ساواک را به هراس می افکند

شیخ عباس تهرانی بود

او همچنین با نام مستعار سيد حسين حسيني در كنار تحصيل علم به

مبارزه ادامه دهد.

برای اشنایی بیشتر باشهید اندرز گو مطالعه کتاب زیر میتواند شمارا در

شناخت این شهید بزرگوار یاری کند.


http://www.nlai.ir/Portals/10/yek-ketab-khatere/andarzgo.jpg


برای مطالعه بیشتر لطفا به ادامه مطلببروید




ادامه نوشته

اطلاعیه....راهیان نور

با سلام

خدمت دوستان عزیز دانشجو

به اطلاع دانشجویانی که علاقه مند به نام نویسی برای اردوی راهیان نور

هستند میرسانیم که بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور شبانکاره

تصمیم دارد تا در مورخه20 اسفند/92 کاروان خود را راه اندازی کند.

دوستانی که تمایل به همراهی دارندبا توجه به ظرفیت محدود

لطفا تا تاریخ 10/اسفند ماه جهت نام نویسی به دفتر بسیج دانشجویی

مراجعه نمایند.


نکته های رهبری

نکته6

شما دانشجويان و دانش ‏آموزان - چه پسرها و چه دخترها- وظايف سنگينى بر دوش داريد. غير از وظيفه‏ ى درس خواندن كه وظيفه ‏ى دانشجويى و دانش آموزى است، وظيفه ‏ى انقلابى بر دوش داريد، وظيفه ‏ى اسلامى و دينى بر دوش داريد - چه در محيط دانشگاهها، چه در محيط مدارس. اين مبارزه، مبارزه ‏ى امروز و يك روز و دو روز و يك سال و دوسال نيست، مبارزه‏ ى نسل هاست. آن نسلى كه از مبدأ انقلاب - از آغاز انقلاب - فاصله گرفته است، اگر بخواهد ايران را به عزت برساند و بسازد و عظمت ببخشد و الگوى زنده‏ي ى در مقابل ملتهاى ديگر قرار بدهد و بينى استكبار را به خاك بمالد، بايد يك نسل انقلابى و اسلامى و متدين باشد؛ و او شما هستيد. امروز دانشجوييد، امروز دانش ‏آموزيد، فردا شما گردانندگان چرخ هاى اين كشوريد. امروز خودتان را بسازيد، دانشگاهها را بسازيد، محيط دانشگاه را محيط انقلابى و اسلامى كنيد، محيط دبيرستان ها را هم همين‏طور.

پسر دوشادوش پدر

رهبر معظم انقلاب امام خامنه ای در کنار پدر بزرگوارشان

پدر! می‏خواستم درباره‏ات بنویسم؛ گفتم: یداللّهی؛ دیدم، علی است. گفتم نان‏ آور شبانه کوچه‏ های دلم هستی؛ دیدم علی است. خلوص تو در عشق ورزیدن را نوشتم و روح تو را از هر طرف پیمودم، به علی رسیدم. آن‏گاه، دریافتم که تو، نور جدا شده‏ ای از آفتاب علی هستی، تا از پنجره هر خانه‏ ای، هستی را گرما ببخشی ؛ و این‏گونه بود که علی علیه‏السلام ، نماینده خدا و نبی شد و پدر، نماینده علی علیه‏السلام . تو را به من هدیه دادند و من امروز، تمامی خود را به تو هدیه خواهم کرد؛ اگر بپذیری.